سفارش تبلیغ
صبا ویژن

سرباز ولایت

نظر


«مرگ بر آمریکا برای آنها (ایرانیان) ایجاد شغل نمی‌کند و امنیت را هم ارتقاء نمی‌دهد.» این بخشی از اظهارات ضد ایرانی رئیس جمهور آمریکا در هفتادمین نشست مجمع عمومی سازمان ملل بود که اوایل مهر ماه سال جاری بیان شد.


منظور اوباما، از این جمله این است که، به زعم او، این شعار برای مردم ایران آب و نان نخواهد شد. استدلال‌هایی از این دست، دو سالی می‌شود که در داخل و از سوی کاسبان برجام و انقلابیون سابق کشورمان به انحاء مختلف تکرار می‌شود.

این گونه اظهارات را البته، در دو صورت می‌توان پذیرفت. اول این که، اوضاع در کشور گوینده (اینجا آمریکا) بهتر باشد، ثانیا بپذیریم که مرگ بر آمریکا فقط یک شعار است آن هم توخالی؛ یا حداکثر یک شعار احساسی.
اما اوضاع کشور گوینده این اظهارات، یعنی آمریکا. همه بدون استثناء می‌دانند، آمریکا امروزه با ملغمه‌ای از بحران‌ها و مشکلات بسیار «عجیب»، «عمیق» و «پیچیده» دست و پنجه نرم می‌کند که مشکل بیکاری در ایران مقابل آنها تقریبا «هیچ» است.

به عنوان مثال، «امنیت» یکی از کالاهای «حیاتی» است که این روزها در پاریس و واشنگتن هم یافت نمی‌شود. مدت زمانی می‌شود که شاهد هستیم در کشورهای اروپایی و آمریکایی، در کنار تظاهرات ضدریاضتی، تجمعاتی در اعتراض به نبود «امنیت» صورت می‌گیرد. نظرسنجی‌ها در این کشورها نشان می‌دهد، اکثریت مردم در آمریکا، بنا به دلایل متعدد احساس «امنیت جانی» نمی‌کنند. نداشتن امنیت جانی، بحران کمی نیست.


باراک اوباما همین یکی دو روز پیش بود که مقابل میلیون‌ها بیننده تلویزیونی اعتراف کرد، از سپتامبر 2001 تا کنون، نزدیک به 400 هزار نفر از مردم این کشور به دلیل وجود ناامنی‌های داخلی - نه حملات تروریستی- با سلاح گرم کشته شده‌اند.

این عده از سوی القاعده و داعش یا حتی پلیس آمریکا به قتل نرسیده‌اند بلکه، مردم آمریکا خود یکدیگر را به گلوله بسته و به قتل می‌رسانند. اینکه چرا مردم آمریکا یکدیگر را می‌کشند، موضوعی است که باید روان‌شناسان و جامعه‌شناسان به آن بپردازند اما، به گفته اوباما، دلیل این همه ناامنی این است که در جامعه بیمار آمریکا خریدن سلاح راحت‌تر از تهیه سبزیجات و کتاب است.

این حجم کشته که به اندازه جمعیت شهری مثل کلیولند یا میناپولیس آمریکاست، سوای افرادی است که با سلاح سرد به قتل رسیده یا از سوی پلیس نژادپرست این کشور کشته شده‌اند.


اما در ایران و به برکت خون امثال شهید حسین همدانی‌ها، امنیت همچون آمریکا، کالای دست‌نیافتنی نیست و اتفاقا به وفور هم یافت می‌شود. ایران به فضل خدا، یکی از امن‌ترین کشورهای جهان است که از قضا، در ناامن‌ترین نقطه دنیا هم قرار دارد! اکنون که در حال مطالعه این وجیزه‌اید، در کشورهای اطرافمان، تکفیری‌ها در حال دریدن مردم کوچه و بازار و سلاخی زنان و کودکان و مردانند. اما در ایران نه تنها «امنیت کامل» حکم‌فرماست بلکه این کشور در حال تامین امنیت سایر کشورهای دوست و همسایه نیز هست. نیست؟!


«نژادپرستی»، بحران دیگری است که مختص غرب به ویژه آمریکاست و به گفته اوباما، مقام اول دولت آمریکا، در دی.ان.ای آمریکایی‌هاست. نژادپرستی در پلیس، در سیستم قضایی و دادگاه‌های آمریکا و حتی در بین برخی از مردم این کشور غوغا می‌کند.

آمریکایی‌ها سال‌هاست که در اعتراض به این معضل اجتماعی، گروه و جنبش و ان.جی.او و ... تشکیل و اقدام به برگزاری تجمعات و اعتراض‌های خیابانی می‌کنند. اعتراض‌هایی که تا کنون، فقط با سیاست مشت آهنین پاسخ داده شده است. گفته می‌شود، یک‌چهارم زندانیان جهان در آمریکا هستند. این آمار نیز از زبان شخص اوباما و اوایل آبان ماه، جاری ارائه  شده است.

اوباما گفته در حال حاضر دو میلیون و 200 هزار آمریکایی در پشت میله‌های زندان هستند و این در حالی است که این کشور فقط پنج درصد جمعیت جهان را دارد.  وقتی 25 درصد زندانیان کل جهان در یک کشور باشند، یعنی، این جامعه، جامعه سالمی نیست. 70 میلیون آمریکایی نیز سوابق کیفری دارند. این یعنی از هر پنج آمریکایی یک نفر سابقه کیفری دارد.


و اما اوضاع اقتصادی آمریکا... اوضاع اقتصادی آمریکا نیز، بهتر از اوضاع اجتماعی این کشور نیست. «سیمور دورست»، سرمایه‌گذار نیویورکی در سال 1989 حدود 120 هزار دلار را صرف بنای ساعت بدهی ملی در میدان تایمز کرد تا با کمک آن بتوان میزان دقیق پولی را که آمریکا برای پرداخت هزینه‌هایش از دیگران قرض کرده تحت نظر داشت‌.

براساس گزارش «هاواستافورکز» درسال 2008 این ساعت برای نمایش دادن «بدهی» 10هزار میلیارد دلاری (10 تریلیون دلار) آمریکا دیگر عددی نداشت! در سال 2013، این ساعت که اکنون برای نمایش دادن بیش از یک کوادریلیون (هزار میلیون میلیون یا 10 به توان 15) دلار ارتقا یافته رقم،43/16 هزار میلیارد دلار بدهی را برای آمریکا نمایش می‌داد. البته تمامی این بدهی به بخش عمومی اختصاص ندارد و 87/4 هزار میلیارد دلار آن به دارایی‌های میان دولتی، یعنی بخش امنیت اجتماعی و خدمات پزشکی اختصاص دارد و 56/11 هزار میلیارد دلار از این بدهی نیز به بدهی عمومی اختصاص دارد، پولی که دولت فدرال برای تامین بودجه خود از کشورهای خارجی قرض می‌گیرد.  به عبارتی آمریکا به خودش هم بدهکار است.(دیپلماسی ایرانی)


کنگره آمریکا اما، خرداد ماه سال جاری و در تازه‌ترین گزارش خود راجع به بدهی‌های دولت این کشور اعلام کرد، بدهی آمریکا تا سال 2040 به بیش از 107 درصد تولید ناخالص داخلی می‌رسد. بدهی این کشور در حال حاضر 74 درصد تولید ناخالص داخلی‌اش است.

براساس جدیدترین گزارش وزارت خزانه‌داری آمریکا میزان بدهی این کشور اکنون رقم بی‌سابقه 5/18 هزار میلیارد دلار را نشان می‌دهد. طبق این گزارش، طی 3 ماه آینده دولت اوباما می‌بایست منتظر یک جهشِ بدهی 344 میلیارد دلاری دیگر هم باشد. این بدهی تا پایان ریاست جمهوری اوباما به 20 هزار میلیارد دلار هم خواهد رسید. همه اینها سناتور دونالد ترامپ، نامزد جمهوری‌خواه را به این نتیجه رسانده که آمریکا، عملا فلج شده است.


اینها گوشه «بسیار» کوچکی از بحران‌های بسیار «بزرگ» داخلی آمریکاست. عامل این بحران‌های سخت نیز سیستم حاکم بر آمریکاست. این سیستم نشان داده هر جا پیاده شود، همچون ویروسی مسری، آن نقطه را بیمار و عفونی می‌کند. عفونتی مثل داعش و «جهنمی» که امروز در خاورمیانه شاهد آن هستیم، نتیجه سیاست‌های خارجی آمریکا و همین سیستم است. دیروز «طالبان» و «القاعده» و «رژیم نژادپرست صهیونیستی» و «پهلوی» و... امروز «داعش» و «النصره» و «ارتش آزاد» و... همه و همه  بیماری‌های عفونی خطرناکی هستند که در صورت عدم لشگرکشی آمریکا به منطقه، هرگز رشد و نمو نمی‌کردند.

تا پیش از حمله این کشور به عراق و افغانستان، تروریسم به شکل امروزین، ساختارمند، گسترده و منسجم نبود... پراکنده بود. اینها ادعای نگارنده نیست، اظهارات تصریح شده مقامات، اندیشکده‌ها و مراکز علمی تحقیقاتی آمریکا و غرب است. مقامات غربی به کرات گفته‌اند، «حمله ما به عراق باعث پدید آمدن داعش شد.» (تونی بلر، نخست وزیر سابق انگلیس / دیوید میلیبند، وزیر خارجه سابق انگلیس/ هیلاری کلینتون وزیر خارجه سابق آمریکا و...) اگرچه ما معتقدیم چنین پدیده‌هایی به خاطر عوارض و پیامدهای آن- که همگی دربست در خدمت اهداف استعماری غرب است- حاصل کار مشترک سرویس‌های اطلاعاتی کشورهایی مثل آمریکا، انگلیس و رژیم صهیونیستی است.  شاید سی سال شاید هم چهل سال دیگر که طبق قوانین حاکم بر برخی کشورهای غربی، برخی اسناد محرمانه اجازه انتشار یافت، اسناد این ادعا نیز فاش شود.


حال به جمله آغازین یادداشت باز می‌گردیم. اوباما گفته ایران به جای سر دادن شعار مرگ بر آمریکا، بهتر است به مشکل بیکاری خود برسد. با توجه به توضیحاتی که داده شد، در پاسخ باید گفت، اتفاقا  عقل و منطق حکم می‌کند، این آمریکاست که باید به جای مداخله در امور کشورمان، به مشکلات عجیب و غریب خود رسیدگی کند.


درباره شعار «مرگ بر آمریکا» نیز باید گفت این جمله فقط یک شعار احساسی نیست، بلکه یک اکسیر است و همانطور که حضرت آقا فرمودند، دارای پشتوانه عقلی نیز هست؛ چرا؟!
  با توجه به آنچه درباره اثرات مخرب سیستم حاکمیتی آمریکا بر این کشور و منطقه گفته شد، (مشکلات آمریکا و منطقه) راه حل این بحران‌ها، آیا چیزی جز مرگ آمریکاست؟ امروز اگر فقط یک راه حل برای بحران‌های جهان و حتی مردم آمریکا وجود داشته باشد، آن، مرگ آمریکاست. آیا راه دیگری به نظرتان می‌رسد؟!

 
  جعفر بلوری

kayhan.ir